یک موجودی درونم هست، که الان دارد جیغ می کشد و افسارگسیخته می دود این طرف آن طرف و همان طور که دست هایش را به سرش گرفته با صدای جیرش فریاد می زند: همه چی داره می شه مثل پارسال! همه چی داره می شه مثل پارسال!»
من؟ من همین طور که تکیه داده ام به انتهای تخت، گریه می کنم و چشم های بسته ام را محکم روی هم فشار می دهم و آرام و ساکت، ازش می خواهم که بس کند. من هیچ چیز به روی خودم نمی آورم.
فاقد هرگونه ارزش. تنها بیمکث و بیفکر مینویسم که از این هم خالیتر شوم.
روی ,مثل ,پارسال ,شه ,چی ,آرام ,می شه ,داره می ,چی داره ,طور که ,مثل پارسال
درباره این سایت